آیه 176 سوره شعراء

از دانشنامه‌ی اسلامی

كَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ

[26–176] (مشاهده آیه در سوره)


<<175 آیه 176 سوره شعراء 177>>
سوره :سوره شعراء (26)
جزء :19
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

اصحاب ایکه (یعنی امت شعیب ع) هم پیغمبران خدا را تکذیب کردند.

مردم اَیکه پیامبران را تکذیب کردند،

اصحاب ايكه فرستادگان را تكذيب كردند.

مردم اَيكه پيامبران را تكذيب كردند.

اصحاب ایکه [= شهری نزدیک مدین‌] رسولان (خدا) را تکذیب کردند،

ترجمه های انگلیسی(English translations)

The inhabitants of Aykah impugned the apostles,

The dwellers of the thicket gave the lie to the apostles.

The dwellers in the wood (of Midian) denied the messengers (of Allah),

The Companions of the Wood rejected the messengers.

معانی کلمات آیه

  • ايكه: بيشه. جنگل. طبرسى فرموده؛ «الايكة: الغيضة ذات الشجر الملتف» يعنى ايكه باتلاقى است كه درختان انبوهى دارد.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


كَذَّبَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ «176» إِذْ قالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَ لا تَتَّقُونَ «177» إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ «178» فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ «179»

اصحاب ايكه (نيز) پيامبران را تكذيب كردند. زمانى كه شعيب به آنان گفت: آيا از (شرك وانحراف) پروا نداريد؟ همانا من براى شما پيامبرى امين هستم. پس، از خدا پروا كنيد و من را اطاعت كنيد.

وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلى‌ رَبِّ الْعالَمِينَ «180»

و من بر اين رسالتم هيچ پاداشى از شما درخواست نمى‌كنم. اجر من جز بر پروردگار جهانيان نيست.

نکته ها

«ايكة» به معناى بيشه وجنگل است. بعضى «اصحاب ايكه» را كه چهار بار نامشان در قرآن آمده همان اصحاب مَديَن مى‌دانند و بعضى ديگر آنان را قومى مى‌دانند كه در منطقه‌اى نزديك مَديَن زندگى مى‌كردند و هر دو قوم، مخاطب حضرت شعيب بوده‌اند.

در اين سوره، اين هفتمين پيامبرى است كه داستانش نقل شده و در تمام اين داستان‌ها جمله‌ى‌ «قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ»* بود امّا در مورد شعيب، كلمه‌ى «اخوهم» نيامده است. شايد

جلد 6 - صفحه 364

دليلش اين باشد كه شعيب نسبت به مردم غريب بود. «1»

پیام ها

1- همه‌ى انبيا، هم‌فكر، هم‌سخن و همسو بودند. (آيات‌ «إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ» «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ» در همه‌ى داستان‌هاى اين سوره تكرار شده و پيام‌هاى اين آيات، همان پيام‌هاى آيات 160 تا 164 است.)

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



كَذَّبَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ (176)

(قصه هفتم: حضرت شعيب عليه السّلام) كَذَّبَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ‌: تكذيب نمودند اصحاب ايكه پيغمبران را، يعنى شعيب را با انبياى سلف به دروغ داشتند. «ايكه» جنگلى بود نزديك «مدين» و در آن اشجار و اثمار بسيار بود، حق تعالى شعيب را به اهل ايكه فرستاد و در نسب با نسبت آنها اجنبى بود، و لذا حق تعالى نسبت اخوت ايشان به او نداد چنانكه به انبياى سابق نسبت داده بود «1» و فرمود:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


كَذَّبَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ (176) إِذْ قالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَ لا تَتَّقُونَ (177) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (178) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (179) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى‌ رَبِّ الْعالَمِينَ (180)

أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ (181) وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِيمِ (182) وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ (183) وَ اتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ (184) قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ (185)

وَ ما أَنْتَ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا وَ إِنْ نَظُنُّكَ لَمِنَ الْكاذِبِينَ (186) فَأَسْقِطْ عَلَيْنا كِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (187) قالَ رَبِّي أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ (188) فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذابُ يَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ كانَ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ (189) إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (190)

وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (191)

ترجمه‌

تكذيب كردند اهل بيشه و جنگل خاصّى فرستادگان را

هنگامى كه گفت بآنها شعيب آيا نمى‌پرهيزيد

همانا من براى شما پيمبرى امينم‌

پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا

و نميخواهم از شما بر آن هيچ مزدى نيست مزدم مگر بر پروردگار جهانيان‌

تمام كنيد پيمانه را و نباشيد از زيان رسانندگان‌

و وزن كنيد با ترازوى راست‌

و كم مكنيد از مردمان چيزهاشان را و بتعدّى سعى نكنيد در زمين با آنكه باشيد فساد كنندگان‌

و بترسيد از آنكه آفريد شما را و خلق پيشينيان را

گفتند جز اين نيست كه توئى از زياد سحر كرده شدگان‌

و نيستى تو مگر انسانى مانند ما و بدرستيكه گمان ميبريم بتو كه از دروغگويانى‌

پس فرود آور بر ما پاره‌هائى از جانب آسمان اگر هستى از راستگويان‌

گفت پروردگار من داناتر است بآنچه ميكنيد

پس تكذيب كردند او را پس گرفتشان عذاب روز سايبانى از جنس ابر همانا آن بود عذاب روزى بزرگ‌

همانا در اين آيتى است و نباشند بيشترشان گروندگان‌

و همانا پروردگار تو او است تواناى مهربان.

تفسير

خداوند متعال بحضرت شعيب كه مبعوث بر اهل مدين بود مأموريت ديگرى هم داد و آن ارشاد و انذار اهل أيكه بود كه بيشه و جنگلى است از اشجار نرم و نازك پيچيده بهم و آنها بتكذيب او تمام انبيا را تكذيب نمودند

جلد 4 صفحه 125

چون اصول مرام پيغمبران متّحد است و همه مصدّق يكديگرند و مكذّب يكى از ايشان مكذّب همه است و اين وقتى بود كه آنحضرت بدوا آنچه را انبياء سابق فرموده بودند فرمود و بعدا چون در ميان آنها كم فروشى و تعدّى بحقوق و اموال و قتل و غارت و فتنه و فساد رواج داشت فرمود تمام كنيد و پر نمائيد پيمانه را در وقت وفا و اداء مال غير و ضرر نرسانيد بكسيكه آنرا از شما خريدارى نموده و تحويل نگرفته بناقص گذاردن و پر ننمودن پيمانه در صورتى كه بكيل معامله نموديد و بسنجيد متاع را با ترازوى راست درست عدل و كم و كسر نكنيد اشيائى را كه مردم از شما خريدارى نمودند از ميزان استحقاق آنها بانواع حيله و مكر در صورتى كه بوزن معامله نموده باشيد و طغيان نكنيد در زمين بفتنه و فساد و قتل و غارت و تعدّى باموال و نواميس مردم و قطع طريق بر آنها و امثال اينها و بپرهيزيد از غضب خداوندى كه خلق فرمود شما و مردم قبل از شما را از آباء و اجدادتان و غير آنها و اهل ايكه كه اجنبى از آنحضرت بودند لذا خداوند بر خلاف اقوام سابقه آنها را برادر نخوانده با كمال جرئت و جسارت گفتند تو از اشخاصى هستى كه زياد برايت سحر نموده‌اند لذا عقلت زائل شده يا اجوف و ميان تهى مانند ساير مردم هستى و احتياج بخوردن و آشاميدن دارى و امتيازى از ما ندارى كه پيغمبر خدا باشى و نيستى مگر بشرى مانند ما و ما گمان ميكنيم تو دروغگوئى باشى از دروغگويان عالم اگر راست ميگوئى پاره‌هائى از آسمان بر سر ما فرود آور كه ما را نابود كند و بعضى كسفا بسكون قرائت نموده‌اند و در هر حال جمع كسفه بمعناى قطعه است و حضرت فرمود خداوند بهتر ميداند كه اعمال شما چه اقتضا دارد اگر مقتضى براى عذاب فورى باشد البتّه شما را معذّب خواهد فرمود و چون تكذيب كرده بودند پيغمبر خدا را و اصرار بكفر داشتند خداوند همان مسئول آنها را مرزوقشان فرمود باين نحو كه چند شبانه روز هوا را بر آنها بشدت گرم و حبس نمود كه از منازل خودشان بيرون نميآمدند تا يكروز قطعه ابرى براى آنها نمايان شد كه از آن احساس خنكى و روحانيّت ميشد لذا همه از منازلشان بيرون آمدند و زير آن جمع شدند ناگهان صيحه آسمانى رسيد و آن ابر مبدّل بآتش شد و بر سرشان‌

جلد 4 صفحه 126

ريخت و سوختند و خاكستر شدند و آن روز از بزرگترين روزهاى عذاب الهى بود و در آن سايبان ابرى نشانه قدرت خدا بود كه چگونه ميتواند فورا خوشى را بنا خوشى مبدّل فرمايد و مسئول متجاسرين را بطرز شگفت‌آورى اجابت فرمايد و هميشه اكثريت در دنيا با كفار بوده و اهل ايمان كم بوده‌اند چنانچه گفته‌اند از اهل ايكه كه در حوالى مدين بود كسى بحضرت شعيب ايمان نياورد ولى از اهل مدين جمعى ايمان آورده بودند و عزّت و رحمت خدا واضح و مبيّن است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


كَذَّب‌َ أَصحاب‌ُ الأَيكَةِ المُرسَلِين‌َ (176)

تكذيب‌ كردند اصحاب‌ ايكه‌ پيغمبران‌ ‌را‌.

ايكه‌ اسم‌ درختيست‌ ‌که‌ بهم‌ پيچيده‌ ‌شده‌ و اصحاب‌ ايكه‌ اصحاب‌ ‌آن‌ درخت‌ هستند ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ ميپرستيدند و شهر ‌خود‌ ‌را‌ بنام‌ ‌آن‌ درخت‌ قرار دادند و اختلاف‌ ‌است‌ ‌بين‌ مفسرين‌ ‌که‌ اصحاب‌ ايكه‌ همان‌ اصحاب‌ مدين‌ هستند ‌ يا ‌ ‌غير‌ ‌آنها‌ و ظاهرا ‌غير‌ ‌آنها‌ باشند.

و حضرت‌ شعيب‌ ‌بر‌ دو طايفه‌ مبعوث‌ ‌بود‌ و قرينه‌ ‌بر‌ دوئيت‌ ‌آنها‌ اينست‌ ‌که‌ حضرت‌ شعيب‌ ‌از‌ اهل‌ مدين‌ ‌بود‌، ‌در‌ سوره هود ميفرمايد وَ إِلي‌ مَديَن‌َ أَخاهُم‌ شُعَيباً (‌آيه‌ 84) و ‌در‌ اينجا ميفرمايد:

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 176))- «شعیب» و اصحاب «ایکه»! این هفتمین و آخرین حلقه از داستانهای پیامبران است که در این سوره آمده، و آن داستان پیامبر بزرگ خدا «شعیب» و قوم سر کش اوست.

این پیامبر در سر زمین «مدین» (شهری در جنوب شامات) و «ایکه» (آبادی معروفی نزدیک مدین) زندگی داشت.

نخست می‌گوید: «اصحاب ایکه رسولان (خدا) را تکذیب کردند» (کَذَّبَ أَصْحابُ الْأَیْکَةِ الْمُرْسَلِینَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج‏7، ص 401

منابع